Line Webtoon Translate Beta

Are you sure you’re not a spy from a foreign country?→ مطمئنید که یه جاسوس از کشورای غرببه نیستید؟

You are a very mysterious person, Mrs. Linnea. → شما واقعا خانوم مرموزی هستید، خانم لینا.

I spent the allowance my parents gave me.→ من پول تو جیبی که مادر پدرم میدادن رو خرج میکردم.

I meant my allowance! → منظورم پول تو جیبیم بود!

Did I say wages? → گفتم حقوق؟

How could you have had wages as a child? → چطوری وقتی بچه بودی حقوق داشتی؟

Your wages? → حقوقتو؟

When I was little I spent all my wages on them!→ وقتی بچه بودم کل حقوقم رو خرجشون میکردم!

I love flea markets! → من عاشق جمعه بازارم!

Bargains?!→ چونه زدن؟!

Real bargains.→ چونه زدنای واقعی.

Yes, they have a little bit of everything: books, clothing, all kinds of trinkets... → آره، اونجا هرچیزی هست: کتاب، لباس، انواع بدلیجات....

There's a flea market?!→ اونجا جمعه بازار هست؟!

It was so crowded because of the flea market!→ به خاطر جمعه بازار حسابی شلوغ بود!

I’ve been to town. → رفته بودم شهر.

Fiorina is looking for you; we didn’t know where you were, sir.→ فیورینا داره دنبالتون میگرده؛ ما نمیدونستیم شما کجایید، قربان.

Have you forgotten that I live here as well?→ یادتون رفته که منم اینجا زندگی میکنم؟

Whoah!!→ وایییی!!

Good morning, Mrs. Linnea.→ صبح بخیر، خانوم لینا.

I’m no fortune teller, but I see a pile of cash in my near future.→ پیشگو نیستم، ولی یه عالمه پول تو آینده ی نزدیک میبینم.