Line Webtoon Translate Beta

Mister... Manrique, I confess that I was aghast for a moment. → آقای... مانریک، اعتراف میکنم که برای لحظاتی بهت زده بودم.

But I hope I can redeem myself in her eyes.→ ولی امیدوارم بتونم براشون جبران کنم .

I think she can. → بنظرم میتونن.

Mister Manrique, Mrs. Linnea cannot hold a grudge.→ آقای مانریک، خانم لینا نمیتونن کینه به دل بگیرن.

Will you ever talk to me again or am I dead to you?→ دوباره باهام صحبت میکنید یا من براتون مردم؟

Are you terribly mad at me? → خیلی از دستم عصبانی هستی؟

Mrs. Linnea, now that the real Óliver has arrived, I must leave.→ خانم لینا، حالا که اولیور اصلی اومده، من باید برم.

It seems she hasn't taken it very well.→ بنظر میاد خیلی خوب باهاش کنار نیومده.

I'm going to apologize to Mrs. Linnea. → میرم از خانم لینا عذرخواهی کنم.

I've really enjoyed my days as you, but I guess I should go home.→ من واقعا از روزایی که تو بودم، لذت بردم، ولی بنظرم باید برم خونه.

The ladies would probably prefer you out of sight for a while.→ خانم ها احتمالا ترجیح میدن یه مدت جلوی چشم نباشی.

Are you staying or going home? → میمونی یا میری خونه؟

Bertrán, my boy, only you could come up with something like this.→ برترن، پسرم، فقط تو میتونی یه همچین چیزی سرهم کنی.

Blah, blablah? Blablablah. Blablah. Blaaah?→ شرور،شرور؟ شروور.شروور.شروور؟

Blah, blablah? Blablablah. Blablah. Blaaah?→ شروور،شروور؟ شروور.شروور؟

You can talk to him if you want.→ اگه میخوای میتونی باهاش صحبت کنی.

Well, maybe I overreacted, my dear. → خب، شاید من زیادی واکنش نشون دادم، عزیزم.

I still have a shot!→ هنوز یه شانس دارم!

Maybe Fiorina's mother thinks a cousin is also a good catch for her daughter. → شاید مادر فیورینا فکر کنه که پسرخاله هم پارتنر خوبی برای دخترش باشه.

A cousin! → پسرخاله!