Line Webtoon Translate Beta

It’s not easy to forget our boy, that’s the truth. → فراموش کردن پسرمون خیلی آسون نیست، این یه حقیقته.

B-Because I have a good memory, naturally!→ ب-بخاطر اینکه حافظه ی خوبی دارم، به طور طبیعی!

If I'd ever met you before, I'd remember for sure.→ اگه من قبلا شما رو ملاقات کرده بودم، قطعا به خاطر می آوردم.

No, that’s impossible. → نه، این غیر ممکنه.

Have we met before, by chance?→ آیا قبلا همدیگه رو ملاقات کردیم؟

It’s weird, but your face looks familiar. → عجیبه، ولی جهره ی شما آشنا بنظر میاد.

No, sir, I’m here only to accompany Miss Alvar.→ نه، قربان، من فقط اینجام تا خانم آلوار رو همراهی کنم.

Are you interested in art too, Mrs. Linnea?→ آیا شما هم به هنر علاقه مندید، خانم لینا؟

And this is Miss Alvar’s companion, Mrs. Linnea.→ و ایشون همراه خانم آلوار هستند، خانم لینا.

Yeah… wow, what a... coincidence, haha.→ آره.... واو، چه... تصادفی، هاها.

He looks so similar to the description of your late husband.→ اون خیلی شبیه توصیفت از همسر آخرته.

Hey, who could that be? → هی، بنظرت اون کی میتونه باشه؟

I wish, Master, I wish.→ ای کاش، استاد، ای کاش.

At this point he’s more of a colleague than a pupil, haha.→ در حال حاضر، ایشون بیشتر همکار هستن تا شاگرد، هاها.

So nice to meet another pupil of Master Giordano.→ از آشنایی با یکی دیگه از شاگرد های استاد گیوردانو خیلی خوشحالم.

Count on me for anything you need.→ برای هر چیزی که نیاز داشتید روی من حساب کنید.

It’s a pleasure to finally meet you, Miss Alvar. → باعث افتخاره که بالاخره میتونم شما رو ببینم، خانم آلوار.

I hope you help her in everything she may require.→ امیدوارم که درمورد هر چیزی که ایشون ممکنه نیاز داشته باشن کمکشون کنی.

Miss Fiorina Alvar, who, as you know, is going to study with us. → خانم فیورینا آلوار، که، همونطور که میدونی، قراره با ما درس بخونند.

The pretty prince!→ شاهزاده ی زیبا!