Line Webtoon Translate Beta

But, look, I have some money on me. → ولی، ببین، یکم پول همراهمه.

I'm so sorry, Elicia. → خیلی متاسفم، الیشیا.

I’m tired of working at the factory.→ از کار کردن تو کارخونه خسته شدم.

I just wanted a nice job like yours. → من فقط یه شغل خوب مثل تو میخواستم.

Keep your shirt on, girl. → آروم باش، دختر.

Alright, haha! → باشه، هاها!

If he sees us together he might remember us and I'd be kicked out! → اگه ما دوتارو باهم ببینه ممکنه مارو یادش بیاد و از خونه بیرونم کنه!

He almost recognized me. → نزدیک بود بفهمه کی ام.

I'm living in his house! → توی خونه ی اون دارم زندگی میکنم!

Do you remember the pretty boy who helped me in the street? → اون پسر خوشگله که توی خیابون بهم کمک کرد رو یادت میاد؟

I can't, I'm sorry. → نمیتونم، ببخشید.

Can't you tell them that I'm your stepsister or something?→ نمیتونی بهشون بگی که من خواهر ناتنی ای چیزی هستم؟

What? Elicia, I'm just an employee, I can't bring anyone with me.→ چی؟ الیشیا، من فقط یه کارمندم، نمیتونم کسی رو با خودم ببرم.

You could get me into that pretty house of yours.→ میتونی منو به اون خونه ی قشنگت ببری.

Something occurred to me, you know? → یه چیزی برام اتفاق افتاد، میدونی؟

Of course not, but...→ معلومه که نه، فقط...

You've probably already forgotten  your days in Old Four-eyes' boarding house.→ احتمالا تا الان یادت رفته روزایی که قبلا توی پانسیون عینکی بودی .

I'd lay serious coin that you don't miss your old friends, living the high life here. → انقدر مطمئنم که شرط میبندم دلت برای دوستای قدیمیت تنگ نمیشه، وقتی همچین زندگی لوکسی داری اینجا.

So, what's new? → خب، چخبرا؟

Haha!→ هاها!