Line Webtoon Translate Beta

PLAM!→ تلققق!

PAF!→ پووف!

Hahaha!→ هاهاها!

If it's not raining.→ اگه بارون نمیبارید.

But only on Mondays and Thursday evenings. → اما فقط دوشنبه و پنجشنبه عصر.

You are certainly allowed to look me in the eyes. → شما قطعا اجازه دارید به چشمای من نگاه کنید.

Or must I look at the floor to show respect?→ یا باید به زمین نگاه کنم تا احترامم رو نشون بدم؟

I understand that I'm not allowed to do the same with you, but may I look you in the eyes when we speak? → متوجه ام چرا اجازه ندارم همینکار رو با شما انجام بدم، ولی میتونم وقتی باهم حرف میزنیم به چشماتون نگاه کنم؟

I appreciate it. → قدردانش هستم.

However, I am kind-hearted enough to let you address Miss Alvar by her given name, since your cousin also does so.→ هرچند، به اندازه ی کافی مهربون هستم تا اجازه بدم خانم آلوار رو با اسم کوچیکشون صدا کنید، ازونجایی که پسرخالتون هم همینکار رو میکنن.

Mister Manrique, my heart is cold and it obeys my brain. → آقای مانریک، قلب من سرده و از مغزم پیروی میکنه.

Hearts are soft and can lead us down unexpected paths.→ قلب ها نرم هستن و مارو به مسیرهایی میبرن که توقع اش رو نداریم.

You can't know that. → این رو نمیدونید.

There won't be a next husband, I assure you.→ همسر بعدی در کار نیست، تضمین میکنم.

You wouldn't have to work as a companion anymore.→ دیگه لازم نیست به عنوان همراه کار کنید.

If you fall in love in the future, wouldn't you like your husband to be prosperous? → اگه در آینده عاشق بشید، دوست ندارید همسرتون موفق باشه؟

Not only for people in my position. → نه فقط برای مردمی که شرایطشون اینه.

Besides, that kind of marriage is common among people of your position.→ در ضمن، این مدل ازدواج ها بین مردمی که شرایط شما رو دارن مرسومه.

I-I wouldn't say that I can't stand them! → م-من نمیگم که نمیتونم تحمل کنم!

And you can't stand lies.→ و نمیتونید دروغ رو تحمل کنید.