Line Webtoon Translate Beta

I'm glad you asked. → خوشحالم که پرسیدی.

People will ask: "Miss Linnea, how did you manage to pull yourself out of the gutter and become the owner of a splendid manor full of books and good food?"→ مردم یه روزی میپرسن: "خانم لینا، چجوری تونستی خودتو از منجلاب نجات بدی و صاحب یه عمارت باشکوه پر از کتاب و غذاهای خوب بشی؟"

Another day, another step closer to my goal. → یه روز دیگه، یه قدم نزدیک تر به هدفام.

Chapter 16 >>> Warm and soft <<<→ قسمت شانزدهم >>>گرم و نرم<<<

I can't wait to see Bertrán faint either.→ منم نمیتونم صبر کنم تا برترن غش کنه.

No, I am not. → نه، نیستم.

No, you're not.→ نه. نیستی.

It's fine, I'm a patient man.→ مشکلی نیست، من یه مرد صبورم.

No? Too soon? → نه؟ خیلی زوده؟

Thank you so much for the bonnet and the sweet, Mister Manrique.→ بابت کلاه و شیرینی خیلی ممنون، آقای مانریک.

Now that you know my real name you can call me Bertrán.→ حالا که اسم واقعی من رو میدونید میتونید من رو برترن صدا کنید.

By the way, may I call you Adara? → راستی، میتونم آدارا صداتون کنم؟

Pfff!→ پففف!

I can't wait to faint as you promised I'll do, Mrs. Linnea. → نمیتونم صبر کنم اونجوری که گفتید غش کنم، خانم لینا.

Remember that you said that one day I'll make a joke and you'll destroy me with a brilliant comeback. → یادتون باشه که شما گفتید یه روزی من یه جک میگم و شما منو با یه جواب هوشمندانه نابود میکنید.

I'm glad we are friends again. → خوشحالم که دوباره دوستیم.

Yes, I am.→ آره، دارم.

Yes, you are.→ چرا، داری.

I'm not addicted to sweets!→ من به شیرینی اعتیاد ندارم!

I'm sure you'll like them, you are addicted to sweets.→ مطمئنم ازشون خوشتون میاد، شما به شیرینی اعتیاد دارید.