Line Webtoon Translate Beta

She always tells the truth and faces her mistakes.→ همیشه حقیقت رو میگه و با اشتباهاتش روبه رو میشه.

Mister Manrique, a virtuous lady doesn't lie or deceive. → آقای مانریک، یه خانم نجیب نه دروغ میگه نه فریب میده.

Everybody lies to some extent.→ همه یه مقداری دروغ میگن.

I mean that we all pretend to be better in front of others. → منظورم اینه که همه ی ما تظاهر میکنیم که آدم بهتری هستیم پیش بقیه.

Can you prove...?! → میتونید اثباتش کنید...؟!

Who told you... ?!→ کی بتون گفته...؟!

Why would I...?! → چرا من باید...؟!

Absolutely not! → معلومه که نه!

Me?! → من؟!

I pretended to be my cousin, but you are pretending to be someone else as well!→ من تظاهر کردم که پسرخالمم، ولی شما هم دارید تظاهر میکنید که آدم دیگه ای هستید!

You are right, but I meant no harm, Mrs. Linnea. → حق باشماست، ولی من قصد آسیب زدن نداشتم، خانم لینا.

... as we all know.→ ...همونطور که هممون میدونیم.

... is bad... → ...بده...

And lying is... → و دروغ گفتن...

You consciously lied to us!→ شما آگاهانه به ما دروغ گفتید!

Oh, please. → اوه، لطفا.

You assumed it.→ شما فرض کردید.

And, to be fair, I never said I was Óliver. → و، بخوایم عادل باشیم، من هیچموقع نگفتم که اولیور هستم.

It's just... I wished I was the person you were looking forward to meeting. → فقط... آرزو داشتم که من اون شخصی بودم که شما میخواستید ببینید.

No, it wasn't a joke! → نه، شوخی نبود.